جدایی
با شروع فصل خزان برگها از شاخه ها /پرندگان از شهرها ودلها از محبوبه هاجدا میشوند.
باد سرد خزانی اخرین شعله حرارت عاشقان را با خود به گور میبرد تا یکسال بعد
بهار بیاید و پوشش سبزی به درختان و عمر جدیدی به پرندگان وعشق نوینی به دلدادگان
عطا کند.
دوش دل به من میگفت :هنگامی که تو به خواب رفته بودی به پرواز امدم و به در خانه یار رفتم
در انجا او هم با حالتی دگرگون در عالم خواب بیاد روزهای فراموش نشدنی قطره ای
ازاشک که بر سطح درخشان ان یادگار ایام گذشته نقش بسته بود گوشه چشم
داشت.من ان اشک گهربار را در میان گرفتم وبه صدف ذیقیمتی تبدیل کردم تا نمونه ای از عشق یار بر دلت نقش بسته باشد.